معنی غذای سنتی ترکمنی
حل جدول
چکدرمه
غذای سنتی اصفهان
بریانی
غذای سنتی مصری
کوشاری
غذای سنتی قزوین
قیمه نثار
غذای سنتی مکزیک
تاکو
غذای سنتی گیلان
مرغ ترش، ترش واش، میرزاقاسمی، سیر قلیه، اناربیج، باقلاقاتق، ترش تره، کال کباب، نازخاتون.
غذای سنتی شیراز
کلمپلو
غذای سنتی ایرانی
آبگوشت
غذای سنتی فرانسوی
راتاتویی
غذای سنتی اهواز
امگشت
واژه پیشنهادی
لغت نامه دهخدا
ترکمنی. [ت ُ ک َ م َ] (ص نسبی) منسوب به ترکمن، ترکمانی. چون قالیچه ٔ ترکمنی، اسب ترکمنی و جز این ها. و رجوع به ترکمان و ترکمانی و ترکمن شود.
ترکمنی. [ت ُ ک ِ م َ] (اِخ) ده کوچکی از دهستان سیرچ است که در بخش شهداد شهرستان کرمان و 54 هزارگزی باختر شهداد بر سر راه مالرو سیرچ به کرمان است و 10 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
معادل ابجد
2951